کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل من باز هوای سر کوئی دارد

    میل خاطر دگر امروز بسوئی دارد

    هیچ دارید خبر کان دل سرگشتهٔ من

    مدتی شد که وطن بر سر کوئی دارد

    بگسست از من و در سلسله موئی پیوست

    که دل خلق جهان در خم موئی دارد

    ایکه از سنبل مشکین توعنبر بوئیست

    خنک آن باد که از زلف تو بوئی دارد

    ما بیک کاسه چنین مست و خراب افتادیم

    حال آن مست چه باشد که سبوئی دارد

    شاخ را بین که چه سرمست برون آمده است

    گوئیا او هم ازین باده کدوئی دارد

    ایکه گوئی که مکن خوی بشاهد بازی

    هر کرا فرض کنی عادت و خوئی دارد

    خیز چون پرده ز رخسار گل افکند صبا

    روی گل بین که نشان گل روئی دارد

    خوش بیا برطرف دیدهٔ خواجو بنشین

    همچو سروی که وطن برلب جوئی دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha