کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو آن فتنه از خواب سر بر گرفت

    صراحی طلب کرد و ساغر گرفت

    سمن قرطهٔ فستقی چاک زد

    چو او پرنیان در صنوبر گرفت

    بنفشه ببرگ سمن برشکست

    جهان نافهٔ مشک اذفر گرفت

    برآتش فکند از خم طرهٔ عود

    نسیم صبا بوی عنبر گرفت

    ببوسید لعلش لب جام را

    می راوقی طعم شکر گرفت

    چوشد سرگران از شراب گران

    دگر نرگسش مستی از سرگرفت

    چو مرغ صراحی نوا ساز کرد

    مه چنگ زن چنگ در بر گرفت

    بسی اشک من طعنه بر سیم زد

    بسی رنگ من خرده بر زر گرفت

    چو خواجو چراغ دلش مرده بود

    بزد آه و شمع فلک درگرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha