کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ابر نیسان باغ را در لؤلؤی لالا گرفت

    باد بستان دشت را در عنبر سارا گرفت

    چون گل صد برگ بزم خسروانی ساز کرد

    بلبل خوش نغمه آهنگ هزار آوا گرفت

    زاهد خلوت نشین چون غنچه خرگه زد بباغ

    از صوامع رخت بربست و ره صحرا گرفت

    ابر را بنگر که لاف در فشانی می‌زند

    بسکه از چشمم بدامن لؤلؤی لالا گرفت

    در دلم خون جگر جایش بغایت تنگ بود

    از ره چشمم برون جست و ره دریا گرفت

    ایکه پیش قامتت آید صنوبر در نماز

    راستی را کار بالایت قوی بالا گرفت

    چون سواد زلف شبرنگ تو آوردم بیاد

    از سرم تا پای چون شمع آتش سودا گرفت

    منکه از کافر شدن ترسی ندارم لاجرم

    مؤمنم کافر شمرد و کافرم ترسا گرفت

    چشم خواجو بین که گوید هردم از دریا دلی

    کای بسا گوهر که باید ابر را از ما گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha