خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۱۹۸: مرغ جانرا هر دو عالم آشیانی بیش نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرغ جانرا هر دو عالم آشیانی بیش نیست حاصلم زین قرص زرین نیم نانی بیش نیست از نعیم روضهٔ رضوان غرض دانی که چیست وصل جانان ورنه جنت بوستانی بیش نیست گفتم از خاک درش سر بر ندارم بنده وار باز می گویم سری بر آستانی بیش نیست آنچنان در عالم وحدت نشان گم کرده ام کز وجودم اینکه می بینی نشانی بیش نیست چند گویم هر نفس کاهم ز گردون درگذشت کاسمان از آتش آهم دخانی بیش نیست در غمش چون دانهٔ نارست آب چشم من وز لبش کام روانم ناردانی بیش نیست گفتمش چشمت بمستی خون جانم ریخت گفت گر چه خونخوارست آخر ناتوانی بیش نیست گر بجان قانع شود در پایش افشانم روان کانچه در دستست حالی نیم جانی بیش نیست یک زمان خواجو حضور دوستان فرصت شمار زانکه از دور زمان فرصت زمانی بیش نیست خواجوی کرمانی