کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روز رخسار تو ماهی روشنست

    خال هندویت سیاهی روشنست

    منظر چشمم که خلوتگاه تست

    راستی را جایگاهی روشنست

    گر برویت کرده‌ام تشبیه ماه

    شرمسارم کاین گناهی روشنست

    مه برخسارت پناه آرد از آنک

    روی تو پشت و پناهی روشنست

    بت پرستانرا رخ زیبای تو

    روز محشر عذر خواهی روشنست

    موی و رویت روز و شب در چشم ماست

    زانکه گه تاریک و گاهی روشنست

    گر کنم دعوی که اشکم گوهرست

    چشم من بر این گواهی روشنست

    می‌پزد سودای دربانی تو

    خسرو انجم که شاهی روشنست

    یوسف مصر مرا چاه زنخ

    گر چه دلگیرست چاهی روشنست

    ذره‌ئی خواجو قدم بیرون منه

    از ره مهرش که راهی روشنست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha