خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۱۶۹: روز رخسار تو ماهی روشنست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روز رخسار تو ماهی روشنست خال هندویت سیاهی روشنست منظر چشمم که خلوتگاه تست راستی را جایگاهی روشنست گر برویت کرده ام تشبیه ماه شرمسارم کاین گناهی روشنست مه برخسارت پناه آرد از آنک روی تو پشت و پناهی روشنست بت پرستانرا رخ زیبای تو روز محشر عذر خواهی روشنست موی و رویت روز و شب در چشم ماست زانکه گه تاریک و گاهی روشنست گر کنم دعوی که اشکم گوهرست چشم من بر این گواهی روشنست می پزد سودای دربانی تو خسرو انجم که شاهی روشنست یوسف مصر مرا چاه زنخ گر چه دلگیرست چاهی روشنست ذره ئی خواجو قدم بیرون منه از ره مهرش که راهی روشنست خواجوی کرمانی