کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جان من جان مرا چون ضرر از بیماریست

    نظری کن که بجانم خطر از بیماریست

    حال من نرگس بیمار تو داند زآنروی

    که در او همچو دل من اثر از بیماریست

    هرطبیبی که علاج دل بیمار کند

    تو مپندار که او را خبر از بیماریست

    تا جدا مانده‌ام از روی تو ای سیمین بر

    رنگ روی من بیدل چو زر از بیماریست

    چه شود گر به عیادت قدمی رنجه کنی

    که فغانم همه شب تا سحر از بیماریست

    من پرستار دو چشم خوش بیمار توام

    گرچه بیمار پرستی بتر از بیماریست

    تا دلم فتنهٔ آن نرگس بیمار تو شد

    بر من این واقعه نوعی دگر از بیماریست

    چشم بیمار تو پیوسته چو در چشم منست

    دل پر درد مرا ناگزر از بیماریست

    ایکه از چشم تو در هر طرفی بیماریست

    قامتم چون سر زلفت مگر از بیماریست

    عیب خواجو نتوان کردن اگر بیمارست

    هر کسی را که تو بینی گذر از بیماریست

    همه بیماری او روز و شب از نرگس تست

    ورنه پیوسته مر او را حذر از بیماریست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha