کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق سلطانیست کو را حاجت دستور نیست

    طائران عشق را پرواز گه جز طور نیست

    کس نمی‌بینم که مست عشق را پندی دهد

    زانکه کس در دور چشم مست او مستور نیست

    دور شو کز شمع عشق آتش بنزدیکان رسد

    وانکه او نزدیک باشد گر بسوزد دور نیست

    من به مهر دل به پایان می‌رسانم روز را

    زانکه بی آتش درون تیره‌ام را نور نیست

    ملک دل را تا بکی بینم چنین ویران ولیک

    تا نمی‌گردد خراب آن مملکت معمور نیست

    بزم بی شاهد نمی‌خواهم که پیش اهل دل

    دوزخی باشد هر آن جنت که در وی حور نیست

    رهروان عشق را جز دل نمی‌شاید دلیل

    وانکه این ره نسپرد نزد خرد معذور نیست

    تا نپنداری که ما با او نظر داریم و بس

    هیچ ناظر را نمی‌بینم که او منظور نیست

    چشم میگونش نگر سرمست و خواجو در خمار

    شوخ چشم آن مست کورا رحم بر مخمور نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha