کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هیچ روئی نیست کز چرخ سیه رو زرد نیست

    کار هیچ آزاده‌ئی زین آسیا برگرد نیست

    در جهان مردی نمی‌بینم که از دردی جداست

    یک طربناکست برگردون و آنهم مرد نیست

    گر نه بوی دوستان آرد نسیم بوستان

    باد پندارش که آخر گنج باد آورد نیست

    سرد باشد هر که او بی مهرروئی دم زند

    چون دم مهر از دل گرمست از آنرو سرد نیست

    درد دل را گفتم از وصلش دوا سازم ولیک

    دردمندان محبت را دوا جز درد نیست

    بی فروغ طلعتش گو مه ز مشرق بر میا

    کامشبم پروای آن تنها رو شبگرد نیست

    چون غبار هستیم بنشست گفتم روشنست

    کز من خاکی کنون برهیچ خاطر گرد نیست

    کی گمان بردم که هر چند از جهان خون می‌خورم

    در جهان کس نیست کو خون منش در خورد نیست

    تا نپنداری که خواجو با رخ زردست و بس

    هیچ روئی نیست کز چرخ سیه رو زرد نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha