کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوش پیری ز خرابات برون آمد مست

    دست در دست جوانان و صراحی در دست

    گفت عیبم مکن ای خواجه که ترسا به چه‌ئی

    توبهٔ من چو سر زلف چلیپا بشکست

    هرکه کرد از در میخانه گشادی حاصل

    چون تواند دل سودا زده در تقوی بست

    من اگر توبه شکستم مکن انکارم از آنک

    خود پرستی نکند هر که بود باده پرست

    گر بپیری هدف ناوک خلقی گشتم

    چه توان کرد که تیر خردم رفت از شست

    مستم آندم که بمیرم بسر خاک برید

    تا سر از خاک بر آرم به قیامت سرمست

    کس ازین قید بتدبیر نرفتست برون

    زانکه از چنبر تقدیر نمی‌شاید جست

    مست و مدهوش برندش ز لحد بر عرصات

    هر که شد همقدح باده گساران الست

    جان فشانان که چو شمع از سر سر برخیزند

    یکنفس بی می نوشین نتوانند نشست

    همچو ابروی بتان صید کند خاطر خلق

    آنکه نشکیبدش ازصحبت مستان پیوست

    گر شود بزمگهت عالم بالا خواجو

    تو مپندار که بالاتر ازین کاری هست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha