خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۸۹: شوریدهئیست زلف تو کز بند جسته است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شوریده ئیست زلف تو کز بند جسته است خط تو آن نبات که از قند رسته است آن هندوی سیه که تواش بند کرده ئی بسیار قلب صف شکنان کو شکسته است گر زانک روی و موی تو آشوب عالمست ما را شبی مبارک و روزی خجسته است هر چند نیست با کمرت هیچ در میان خود را به زر نگر که چنان بر تو بسته است با من مکن به پستهٔ شیرین مضایقت آخر نه شهر جمله پر از قند و پسته است دانی که برعذار تو خال سیاه چیست زاغی که بر کنارهٔ باغی نشسته است من چون ز دام عشق رهائی طلب کنم کانکس که خسته است بتیغ تو رسته است گفتم که چشم مست تو خونم بریخت گفت یک لحظه تن بزن که بخسبد که خسته است خواجو چنین که اشک تو بینم ز تاب مهر گوئی مگر که رشتهٔ پروین گسسته است خواجوی کرمانی