کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پیش صاحب‌نظران ملک سلیمان بادست

    بلکه آنست سلیمان که ز ملک آزادست

    آنکه گویند که برآب نهادست جهان

    مشنو ای خواجه که چون درنگری بر بادست

    هر نفس مهر فلک بر دگری می‌افتد

    چه توان کرد چون این سفله چنین افتادست

    دل درین پیرزن عشوه گر دهر مبند

    کاین عروسیست که در عقد بسی دامادست

    یاد دار این سخن از من که پس از من گوئی

    یاد باد آنکه مرا این سخن از وی یادست

    آنکه شداد در ایوان ز زر افکندی خشت

    خشت ایوان شه اکنون ز سر شدادست

    خاک بغداد به مرگ خلفا می‌گرید

    ورنه این شط روان چیست که در بغدادست

    گر پر از لاله سیراب بود دامن کوه

    مرو از راه که آن خون دل فرهادست

    همچو نرگس بگشا چشم و ببین کاندر خاک

    چند روی چو گل وقامت چون شمشادست

    خیمهٔ انس مزن بردر این کهنه رباط

    که اساسش همه بی موقع و بی بنیادست

    حاصلی نیست به جز غم ز جهان خواجو را

    شادی جان کسی کو ز جهان آزادست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha