کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ابروی تو طاقست که پیوسته هلالست

    ز آنرو که هلال ار نشود بدر محالست

    بر روی تو خال حبشی هر که ببیند

    گوید که مگر خازن فردوس بلالست

    پیوسته هلالست ترا حاجب خورشید

    وین طرفه که چشم سیهت ابن هلالست

    آن دل که سفر کرده بچین سر زلفت

    یا رب که در آن شام غریبان به چه حالست

    هندو به چهٔ خال سیاه تو به صد وجه

    هندوچهٔ بستان جمالست نه خالست

    گفتم که خیال تو کند مرهم ریشم

    لیکن چو نظر می‌کنم این نیز خیالست

    مستسقی سرچشمهٔ نوش تو برآتش

    می‌سوزد و چشمش همه در آب زلالست

    گردن مکش ای شمع گرت در قدم افتد

    پروانهٔ دلسوخته چون سوخته بالست

    امروز که مرغان چمن در طیرانند

    مرغ دل من بی پر و بالست و بالست

    نون شد قد همچون الفم بیتو ولیکن

    برحال پریشانی من زلف تودالست

    از دیدهٔ خواجو نرود گلشن رویت

    زانرو که جمالت گل بستان کمالست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha