کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آنزمان مهر تو می‌جست که پیمان می‌بست

    جان من با گره زلف تو در عهد الست

    نو عروسان چمن را که جهان آرایند

    با گل روی تو بازار لطافت بشکست

    دلم از زلف کژت جان نبرد زانک درو

    هندوانند همه کافر خورشیدپرست

    چشم مخمور تو گر زانکه ببیند درخواب

    هیچ هشیار دگر عیب نگیرد برمست

    خسروانند گدایان لب شیرینت

    خسرو آنست که او را چو تو شیرینی هست

    دلم از روی تو چون می‌نشکیبد ز آنروی

    ببرید از من و در حلقهٔ زلفت پیوست

    دوش گفتم که بنشین زانک قیامت برخاست

    فتنه برخاست چون آن سرو خرامان بنشست

    زادهٔ خاطر خواجو که بمعنی بکرست

    حیف باشد که برندش بجهان دست بدست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha