به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ما هم از شب سایبان برآفتاب انداختست
سروم از ریحان تر برگل نقاب انداختست
برکنار لالهزار عارضش باد صبا
سنبل سیراب را در پیچ وتاب انداختست
حلقههای جعد چین بر چین مهفرسای را
یک بیک در حلق جانم چون طناب انداختست
تا کند مرغ دلم را چون کبوتر پای بند
برکنار دانه دام از مشک ناب انداختست
آندو هندوی سیه کار کمند انداز را
همچو دزدان بسته و برآفتاب انداختست
منکه چون زلفش شدم سرحلقهٔ شوریدگان
حلقه وارم بردر آیا از چه باب انداختست
مردم چشم ار ز چشم من بیفتد دور نیست
چون بخونریزی سپر بر روی آب انداختست
ساقی مستان که هوش می پرستان میبرد
گوئیا بیهوش دارو در شراب انداختست
در رهش خواجو به آب دیده و خون جگر
دل چو دریا کرده و خر در خلاب انداختست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.