کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گرت چو مورچه گرد شکر برآمده است

    تو خوش برآی که با جان برابر آمده است

    بنوش لعل روان چون زمرد سبزت

    نگین خاتم یاقوت احمر آمده است

    بگرد چشمهٔ نوش تو سبزه گر بدمید

    ترش مشو که نبات از شکر برآمده است

    ز خط سبز تو نسخم خوش آمدی و کنون

    خط غبار تو خود زان نکوتر آمده است

    تو خوش درآ و مشو در خط از من مسکین

    که خط بگرد عذار تو خوش درآمده است

    شه حبش که ز سرحد شام بیرون راند

    کنون بتاختن ملک خاور آمده است

    ز سهم ناوک ترکان غمزه‌ات گوئی

    که هندوئیست که نزد زره گر آمده است

    کند بسنبل گردنکشت زمانه خطاب

    که خادمی تو در شان عنبرآمده است

    میان مشک و خطت فرق نیست یک سر موی

    ولیک موی تو از مشک برسرآمده است

    گمان مبر که برفت آب لعلت از خط سبز

    که لعل را خط پیروزه زیور آمده است

    بیا بدیدهٔ خواجو نگر که خط سیاه

    بگرد روی چو ماهت چه در خور آمده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha