کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو در گره فکنی آن کمند پر چین را

    چوتاب طره به هم بر زنی همه چین را

    بانتظار خیال تو هر شبی تا روز

    گشوده‌ام در مقصورهٔ جهان‌بین را

    کجا تو صید من خسته دل شوی هیهات

    مگس چگونه تواند گرفت شاهین را

    چو روی دوست بود گو بهار و لاله مروی

    چه حاجتست به گل بزم ویس و رامین را

    غنیمتی شمرید ای برادران عزیز

    ببوی یوسف گمگشته ابن یامین را

    به شعله‌ئی دم آتشفشان بر افروزم

    چراغ مجلس ناهید و شمع پروین را

    اگر ز غصه بمیرند بلبلان چمن

    چه غم شقایق سیراب و برگ نسرین را

    بحال زار جگر خستگان بازاری

    چه التفات بود حضرت سلاطین را

    روا مدار که سلطان ندیده هیچ گناه

    ز خیل خانه براند گدای مسکین را

    مرا بتیغ چه حاجت که جان برافشانم

    گهی که بنگرم آن ساعد نگارین را

    چرا ملامت خواجو کنی که چون فرهاد

    بپای دوست در افکند جان شیرین را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha