کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جهان کهنه چو نو کرد عادت و خو را
    به قبله ی عربی آورد عجم رو را
    شفیع روز قیامت، محمد مرسل
    که قبله گاه جهان کرده طاق ابرو را
    شهی که کرده ز درویشی و تهیدستی
    کمند وحدت خود همچو موج، بازو را
    چنان ز مقدم او گشت مضطرب کسری
    که بوی شیر رسد بر مشام آهو را
    به دور او فلک خودفروش چند زند؟
    ز مهر و ماه عبث بر زمین ترازو را
    به حشر، دشمنش از سیلی پشیمانی
    کند چو لاله سیه، کاسه های زانو را
    غبار رشک که در دل ز شوکت او داشت
    ز خاک کرده لبالب دهان بدگو را
    حریف شاهسواری که می تواند شد؟
    که هست شیر فلک، گربه ی براق او را
    اگر حمایت لطفش بود، زیان نرسد
    چو داغ لاله در آتش وجود هندو را
    به دور نکهت خلقش، ز شرم در گلشن
    چو رنگ، پرده نشین کرده است گل بو را
    ز شوق خاک در اوست کز پی پرواز
    جبین چو مرغ گشوده ست بال ابرو را
    مرا چه باک ز عمر گذشته در عشقش
    ز آب رفته غمی نیست سبزه ی جو را
    مجردان چه غم از فتنه ی جهان دارند
    غمی ز باد خزان نیست شاخ آهو را
    سلیم نامه سیاه است یا رسول الله
    تو روز حشر شفاعت کن این سیه رو را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha