به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد

1050عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد
آه از دلم چو گرد ز ویرانه کم نشد
مجلس تمام گشت و برای گل چراغ
دعوی میان بلبل و پروانه کم نشد
یک چوب گل به باغ برای دوا نماند
شور جنون بلبل دیوانه کم نشد
در آستان قیصر و خاقان کسی نماند
غوغای خلق از در میخانه کم نشد
شکر خدا که تفرقه ما را به هم نزد
بر باد رفت خرمن و یک دانه کم نشد
ماتمسرا سلیم، دل خسته ی من است
هرگز نوای نوحه ازین خانه کم نشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...2شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 3شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...4شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 5شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 6شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...7شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...8شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 9شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 10شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 11شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 12شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 13شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 14شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...15شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...16شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...17شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 18شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 19شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...20شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...21شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...22شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...23شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 24شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 25شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 26شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...27شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 28شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...29شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...30شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...31شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 32شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 33شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...34شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 35شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...36شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 37شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...38شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...39شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 40شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...41شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 42شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 43شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...44شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 45شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...46شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 47شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 48شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 49شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...50شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...51شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 52شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 53شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...54شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 55شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...56شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 57شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 58شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...59شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 60شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 61شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 62شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 63شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 64شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 65شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 66شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 67شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 68شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...69شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 70شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 71شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 72شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 73شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...74شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...75شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...76شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 77شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 78شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 79شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 80شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 81شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...82شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...83شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 84شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 85شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...86شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 87شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...88شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 89شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 90شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 91شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 92شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 93شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...94شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 95شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...96شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...97شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 98شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 99شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 100شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 101شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 102شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 103شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 104شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 105شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...106شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...107شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 108شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 109شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 110شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 111شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...112شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 113شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 114شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...115شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 116شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...117شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...118شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 119شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 120شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 121شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 122شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...123شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...124شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...125شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 126شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...127شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...128شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 129شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...130شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 131شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 132شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 133شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...134شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 135شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 136شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 137شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 138شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...139شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...140شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 141شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 142شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 143شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 144شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...145شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 146شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...147شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 148شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 149شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...150شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...151شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 152شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 153شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 154شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 155شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...156شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 157شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...158شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 159شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...160شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 161شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...162شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 163شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...164شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 165شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 166شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...167شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...168شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...169شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 170شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 171شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟172شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...173شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 174شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 175شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...176شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...177شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 178شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 179شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...180شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...181شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 182شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 183شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...184شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 185شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 186شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...187شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 188شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...189شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 190شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...191شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 192شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 193شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...194شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...195شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 196شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 197شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 198شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 199شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...200شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...201شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 202شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 203شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 204شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 205شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 206شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 207شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 208شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 209شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 210شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...211شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...212شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...213شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...214شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 215شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 216شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 217شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 218شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...219شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 220شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...221شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...222شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...223شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 224شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 225شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...226شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...227شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 228شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...229شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 230شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...231شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 232شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...233شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 234شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 235شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...236شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...237شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 238شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...239شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...240شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 241شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...242شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...243شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 244شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 245شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...246شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...247شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...248شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 249شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 250شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...251شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...252شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...253شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 254شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...255شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...256شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...257شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...258شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 259شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 260شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 261شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...262شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...263شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...264شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...265شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...266شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 267شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 268شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 269شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 270شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...271شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 272شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...273شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 274شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 275شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 276شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 277شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 278شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 279شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 280شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...281شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...282شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...283شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...284شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 285شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 286شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...287شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...288شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 289شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...290شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 291شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...292شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 293شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...294شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...295شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 296شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 297شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 298شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 299شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 300شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 301شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 302شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 303شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟304شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 305شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 306شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 307شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 308شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...309شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 310شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 311شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...312شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 313شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 314شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 315شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...316شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 317شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 318شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 319شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...320شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...321شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 322شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...323شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 324شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 325شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...326شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 327شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...328شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 329شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 330شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 331شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 332شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...333شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...334شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...335شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...336شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...337شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...338شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...339شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 340شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟341شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 342شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 343شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 344شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 345شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...346شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...347شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 348شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 349شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 350شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...351شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 352شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 353شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 354شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...355شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 356شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 357شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 358شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 359شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 360شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 361شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 362شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 363شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 364شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 365شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 366شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...367شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 368شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 369شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 370شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 371شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 372شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 373شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 374شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...375شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...376شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...377شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...378شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ