کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم
    لبت هرگز نمی گوید نمک پرورده ای دارم
    دماغ من پر است از بوی آن گل، کس چه می داند
    که در ویرانه ی خود، گنج بادآورده ای دارم
    امینی نیست غیر از خاک این گلشن که بسپارم
    به دامن همچو گل، مشت زر نشمرده ای دارم
    چه منت در قیامت عشق او را بر سرم باشد
    ز زخم تیغ او، نه خورده ای، نه برده ای دارم!
    قیامت هم گذشت و دامن آن تندخو نگرفت
    میان کشتگان او، چه خون مرده ای دارم
    سلیم از باغبان ممنون گل هرگز نخواهم شد
    که از دل در بغل دایم گل پژمرده ای دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha