کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چنان از رهروان فیض شد روی زمین خالی
    که جای موج در دریاست چون نقش نگین خالی
    ز بس در خویش دزدیدند، از همت کریمان را
    ز دست جود چون بند قبا شد آستین خالی
    ز بس پهلوی موج او در آیین کرم خشک است
    ز دریا می کند از ننگ پهلو را زمین خالی
    بود هر قطره ی خون، تخم آهی چون سپند اینجا
    ازین ریحان مبادا باغ دل های حزین خالی
    به غیر از حلقه ی فتراک یارم خوابگاهی نیست
    مبادا از سر من هرگز آن دامان زین خالی
    سلیم از اضطراب مور عاجز، برق می خندد
    ز خرمن دامن خود را برد چون خوشه چین خالی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha