کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خالی
    که نتوان دید جای دوستان در انجمن خالی
    تنم را از ضعیفی چون غبار افشاند از دامن
    دل خود را چنین کرد آخر از من پیرهن خالی
    ز تیشه دست اگر برداشت، دامنگیر شیرین شد
    محبت کی تواند دید دست کوهکن خالی؟
    چو خامه نکته پردازی مرا در صفحه ی بزمی ست
    که دایم چون نگین آنجا بود جای سخن خالی
    بهشتی چون قفس در عالم ای بلبل نمی باشد
    عجب دامی ست اینجا، جای مرغان چمن خالی!
    به ملک هند از بس خاک غربت دلنشینم شد
    وجودم کرد دامان خود از خاک وطن خالی
    سلیم آن کس که گل بر خاک ما در مستی افشاند
    مبادا از گل و می هرگزش دست و دهن خالی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha