سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خالی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خالی که نتوان دید جای دوستان در انجمن خالی تنم را از ضعیفی چون غبار افشاند از دامن دل خود را چنین کرد آخر از من پیرهن خالی ز تیشه دست اگر برداشت، دامنگیر شیرین شد محبت کی تواند دید دست کوهکن خالی؟ چو خامه نکته پردازی مرا در صفحه ی بزمی ست که دایم چون نگین آنجا بود جای سخن خالی بهشتی چون قفس در عالم ای بلبل نمی باشد عجب دامی ست اینجا، جای مرغان چمن خالی! به ملک هند از بس خاک غربت دلنشینم شد وجودم کرد دامان خود از خاک وطن خالی سلیم آن کس که گل بر خاک ما در مستی افشاند مبادا از گل و می هرگزش دست و دهن خالی سلیم تهرانی