به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس نام

1350عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس نام
در میان کینه جویانت خدانشناس نام
شیوه ی بیگانگی از بس به عهدت عام شد
دور نبود گر نداند خضر را الیاس نام
چشم و مژگان سیاهت هندوان جنگجو
کرده ایشان را جهان خودرای [و] جادو داس نام
ظرف هرکس برنتابد ساغر عشق ترا
این قدح دارد ز ما دریاکشان چون طاس نام
هرکه را دیدیم، دارد احتراز از ما سلیم
تا به بدنامی برآوردیم چون افلاس نام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...2شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...3شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...4شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...5شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 6شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 7شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 8شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 9شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...10شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 11شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...12شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 13شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 14شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 15شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 16شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 17شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 18شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 19شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...20شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...21شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...22شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...23شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 24شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 25شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...26شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...27شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 28شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...29شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 30شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...31شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 32شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...33شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...34شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 35شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 36شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 37شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 38شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 39شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 40شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 41شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 42شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟43شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 44شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 45شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 46شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 47شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...48شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 49شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 50شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...51شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 52شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 53شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 54شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...55شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 56شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 57شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 58شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...59شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...60شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 61شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...62شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 63شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 64شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...65شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 66شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...67شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 68شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 69شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 70شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 71شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...72شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...73شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...74شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...75شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...76شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...77شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...78شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 79شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟80شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 81شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 82شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 83شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 84شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...85شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...86شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 87شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 88شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 89شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...90شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 91شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 92شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 93شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...94شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 95شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 96شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 97شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 98شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 99شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 100شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 101شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 102شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 103شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 104شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 105شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...106شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 107شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 108شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 109شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 110شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 111شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 112شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 113شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...114شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...115شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...116شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...117شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ