کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    درین ره ای خضر از خار پا نمی میری
    ترا گمان که ز آب بقا نمی میری
    زمانه راستی ام یاد داد و گفت چو خضر
    به دست تا بودت این عصا نمی میری
    چو در محیط تعلق نمردی ای درویش
    ز موج بی خطر بوریا نمی میری
    ز جام عشق اگر آب زندگی نوشی
    چو شعله در دهن اژدها نمی میری
    چنین که زهر به کار تو استخوانم کرد
    به حیرتم که چرا ای هما نمی میری
    به بحر عشق چه کار است ای نهنگ ترا
    به مرگ خویش چو ماهی چرا نمی میری
    ستمکشان همه از جورت ای فلک مردند
    تو از برای چه ای بی وفا نمی میری
    به درد عشق چو نبضم مسیح دید سلیم
    به خنده گفت مرا مرحبا نمی میری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha