کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد نگاه
    دست گلچین در رهت دامان نمی دارد نگاه
    از هنر من تیغ جوهردار ایامم، ولی
    تیغ را دایم کسی عریان نمی دارد نگاه
    برنیاید بیره ی پانی ز دست اهل هند
    تیر هرگز این چنین پیکان نمی دارد نگاه
    با زلیخا ای صبا از پیر کنعانی بگو
    هیچ کس معشوق در زندان نمی دارد نگاه
    عشق عالم سوز را پروا سلیم از چرخ نیست
    برق خرمن، خاطر دهقان نمی دارد نگاه
    گهی گل است و گهی آفتاب و گاهی ماه
    هزار پیشه بود جام می به مجلس شاه
    چراغ انجمن روزگار، شاه صفی
    که چرخ پیر به او راست کرد قد دوتاه
    جهان کهنه چنان دیدنش شگون دارد
    که نو کند به رخش آفتاب دایم ماه
    به باغ از اثر هوش در سر مستی
    خرام آب تماشا کند به شاخ گیاه
    به صف کشیدن لشکر چه حاجت است او را
    هزار صف شکند، بشکند چو طرف کلاه
    نسیم، نکهت خلقش به سوی کنعان برد
    گذشت از عرق یوسف آب از سر چاه
    شها! سلیم غباری ز آستانه ی توست
    گواه اگر طلبی، خاک درگه تو گواه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha