به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم

1400عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم
تا بیابان بود، ذوق انجمن نشناختم
از سفر از بس چو عنقا بازگشتم دیر شد
هیچ کس را از مقیمان وطن نشناختم
بی تو از بس آب و تاب حسن ایشان رفته است
شمع را در بزم و گل را در چمن نشناختم
عمر صرف صحبت این فرقه گردید و هنوز
همنشینان را چو شمع انجمن نشناختم
بس که عریان دیده بودم در جنون خود را سلیم
روز محشر چون بدیدم در کفن، نشناختم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 2شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 3شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...4شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...5شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...6شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 7شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...8شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...9شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...10شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...11شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 12شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 13شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 14شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...15شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...16شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...17شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...18شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...19شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 20شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 21شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 22شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 23شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...24شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 25شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...26شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 27شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 28شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 29شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 30شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 31شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 32شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 33شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...34شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...35شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...36شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...37شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 38شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 39شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...40شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...41شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 42شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...43شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 44شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...45شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 46شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...47شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...48شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 49شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 50شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 51شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 52شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 53شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 54شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 55شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 56شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟57شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 58شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 59شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 60شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 61شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...62شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 63شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 64شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...65شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 66شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 67شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 68شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...69شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 70شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 71شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 72شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...73شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...74شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 75شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...76شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 77شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 78شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...79شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 80شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...81شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 82شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 83شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 84شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 85شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...86شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...87شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...88شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...89شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...90شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...91شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...92شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 93شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟94شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 95شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 96شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 97شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 98شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...99شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...100شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 101شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 102شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 103شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...104شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 105شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 106شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 107شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...108شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 109شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 110شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 111شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 112شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 113شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 114شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 115شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 116شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 117شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 118شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 119شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...120شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 121شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 122شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 123شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 124شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 125شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 126شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 127شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...128شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...129شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...130شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...131شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ