به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشتم

1320عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشتم
همچو لاله داغ دل را مرهمی نگذاشتم
خنده ی موجم درین دریا کجا تر می کند؟
من که دریا را وجود شبنمی نگذاشتم
در محبت بس که کردم خاک عالم را به سر
در دل آشفتگان گرد غمی نگذاشتم
لب نهادم بر لب مینا و در لای شراب
همچو ریگ شیشه ی ساعت، نمی نگذاشتم
صد هنر دارم پی آوازه همچون جم سلیم
نام خود را در طلسم خاتمی نگذاشتم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 2شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...3شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...4شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...5شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...6شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...7شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 8شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 9شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 10شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 11شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...12شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 13شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...14شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 15شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 16شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 17شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 18شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 19شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 20شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 21شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...22شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...23شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...24شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...25شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 26شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 27شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...28شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...29شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 30شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...31شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 32شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...33شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 34شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...35شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...36شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 37شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 38شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 39شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 40شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 41شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 42شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 43شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 44شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟45شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 46شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 47شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 48شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 49شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...50شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 51شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 52شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...53شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 54شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 55شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 56شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...57شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 58شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 59شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 60شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...61شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...62شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 63شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...64شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 65شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 66شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...67شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 68شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...69شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 70شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 71شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 72شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 73شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...74شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...75شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...76شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...77شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...78شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...79شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...80شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 81شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟82شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 83شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 84شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 85شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 86شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...87شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...88شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 89شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 90شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 91شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...92شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 93شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 94شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 95شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...96شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 97شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 98شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 99شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 100شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 101شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 102شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 103شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 104شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 105شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 106شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 107شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...108شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 109شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 110شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 111شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 112شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 113شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 114شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 115شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...116شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...117شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...118شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...119شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ