به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می رویم

1150عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می رویم
خضر کو تا بنگرد این راه را چون می رویم
همچو توبه با صلاحیت به مجلس آمدیم
لیک رسواتر ز بوی می به بیرون می رویم
هرکجا باشد، چو ما دیوانگان را جای نیست
شهر اگر از ما به تنگ آمد، به هامون می رویم
نیست شوری هرکجا شوریده ای در رقص نیست
در چمن، گاهی به ذوق بید مجنون می رویم
جمله عالم را گرفت اعجاز نطق ما سلیم
بعد ازین همچون مسیحا سوی گردون می رویم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 2شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...3شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...4شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...5شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...6شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 7شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 8شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 9شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...10شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...11شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...12شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...13شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...14شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 15شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 16شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 17شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 18شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...19شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 20شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...21شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 22شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 23شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 24شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 25شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 26شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 27شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 28شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...29شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...30شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...31شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...32شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 33شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 34شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...35شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...36شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 37شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...38شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 39شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...40شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 41شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...42شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...43شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 44شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 45شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 46شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 47شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 48شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 49شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 50شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 51شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟52شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 53شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 54شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 55شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 56شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...57شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 58شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 59شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...60شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 61شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 62شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 63شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...64شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 65شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 66شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 67شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...68شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...69شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 70شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...71شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 72شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 73شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...74شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 75شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...76شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 77شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 78شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 79شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 80شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...81شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...82شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...83شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...84شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...85شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...86شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...87شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 88شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟89شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 90شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 91شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 92شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 93شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...94شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...95شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 96شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 97شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 98شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...99شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 100شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 101شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 102شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...103شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 104شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 105شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 106شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 107شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 108شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 109شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 110شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 111شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 112شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 113شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 114شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...115شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 116شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 117شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 118شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 119شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 120شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 121شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 122شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...123شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...124شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...125شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...126شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ