سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم تا بیابان بود، ذوق انجمن نشناختم از سفر از بس چو عنقا بازگشتم دیر شد هیچ کس را از مقیمان وطن نشناختم بی تو از بس آب و تاب حسن ایشان رفته است شمع را در بزم و گل را در چمن نشناختم عمر صرف صحبت این فرقه گردید و هنوز همنشینان را چو شمع انجمن نشناختم بس که عریان دیده بودم در جنون خود را سلیم روز محشر چون بدیدم در کفن، نشناختم سلیم تهرانی