کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بستم
    چو زخم به شده چشم از تماشای جهان بستم
    ندارم بر بهار این چمن دلبستگی چندان
    حنا چون گل به دست خویش از برگ خزان بستم
    فراوان عاشقان را دست بسته برد از میدان
    من آخر با کمند آه، دست آسمان بستم
    نمی دانم درین گلشن تو از دست که می نالی
    که من زنار ای قمری ز دست باغبان بستم
    چو بلبل بس که خاک این گلستان دلنشینم شد
    دل خود را به هر شاخی به جای آشیان بستم
    صبا آخر شمیم پیرهن را سوی کنعان برد
    به افسون محبت گرچه راه کاروان بستم
    به آیین خموشان من جدل با خصم خواهم کرد
    سپر کردم ز گوش خویش و شمشیر زبان بستم
    برهمن در قیامت نیز خواهد خدمت بت کرد
    ز بس در ساعت سنگینی او را من میان بستم
    سلیم از دست نگذارم پس از مردن عنانش را
    همه بندند بر فتراک سر، من با عنان بستم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha