به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس

1940عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس
فصل بهار توبه مکن، از خدا بترس!
ایام در شکستن دل ها بهانه جوست
داری چو گل به کف، ز خزان حنا بترس
در کار سعد و نحس غلط کرده روزگار
از جغد نیست تفرقه ای، از هما بترس
تا کی کنی شکایت او پیش مردمان
ای دیده آخر از نمک توتیا بترس
خوش غافلی ز آفت دور فلک سلیم
ای دانه چشم باز کن از آسیا بترس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 2شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 3شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 4شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 5شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...6شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...7شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...8شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 9شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...10شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...11شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 12شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...13شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 14شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 15شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 16شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...17شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 18شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 19شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 20شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 21شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...22شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...23شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 24شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 25شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 26شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 27شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...28شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 29شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...30شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 31شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 32شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...33شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...34شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 35شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 36شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 37شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 38شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...39شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 40شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...41شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 42شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...43شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 44شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...45شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 46شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...47شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 48شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 49شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...50شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...51شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...52شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 53شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 54شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟55شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...56شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 57شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 58شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...59شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...60شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 61شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 62شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...63شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...64شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 65شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 66شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...67شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 68شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 69شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...70شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 71شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...72شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 73شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...74شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 75شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 76شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...77شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...78شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 79شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 80شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 81شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 82شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...83شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...84شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 85شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 86شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 87شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 88شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 89شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 90شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 91شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 92شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 93شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...94شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...95شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...96شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...97شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 98شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 99شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 100شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 101شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...102شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 103شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...104شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...105شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...106شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 107شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 108شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...109شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...110شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 111شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...112شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 113شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...114شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 115شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...116شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 117شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 118شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...119شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...120شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 121شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...122شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...123شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 124شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...125شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...126شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 127شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 128شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...129شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...130شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...131شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 132شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 133شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...134شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...135شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...136شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 137شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...138شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...139شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...140شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...141شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 142شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 143شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 144شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...145شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...146شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...147شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...148شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...149شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 150شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 151شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 152شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 153شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...154شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 155شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...156شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 157شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 158شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 159شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 160شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 161شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 162شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 163شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...164شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...165شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...166شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...167شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 168شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 169شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...170شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...171شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 172شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...173شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 174شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...175شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 176شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...177شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...178شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 179شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 180شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 181شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 182شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 183شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 184شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 185شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 186شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟187شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 188شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 189شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 190شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 191شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...192شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 193شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 194شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...195شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 196شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 197شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 198شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...199شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 200شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 201شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 202شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...203شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...204شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 205شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...206شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 207شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 208شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...209شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 210شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...211شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 212شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 213شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 214شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 215شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...216شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...217شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...218شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...219شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...220شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...221شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...222شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 223شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟224شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 225شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 226شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 227شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 228شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...229شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...230شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 231شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 232شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 233شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...234شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 235شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 236شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 237شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...238شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 239شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 240شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 241شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 242شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 243شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 244شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 245شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 246شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 247شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 248شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 249شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...250شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 251شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 252شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 253شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 254شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 255شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 256شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 257شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...258شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...259شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...260شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...261شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ