به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک

1420عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چند باشد ز گلشن افلاک
همچو آتش نصیب ما خاشاک
می کنم در غبار خاطر خود
آرزوهای کشته را در خاک
چون خورد نان خلق، دندان را
می کنم چوبکاری از مسواک
چیست دانی جوانی و پیری؟
اول بنگ و آخر تریاک
گر جهان زهر حسرتم بچشد
افکند هفت پوست از افلاک
سایه ی گل سلیم از بلبل
کم مباد از سر تو سایه ی تاک

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 2شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 3شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...4شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...5شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 6شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 7شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...8شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...9شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 10شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 11شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...12شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 13شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 14شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...15شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 16شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...17شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 18شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...19شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 20شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 21شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...22شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...23شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 24شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 25شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 26شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 27شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...28شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...29شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 30شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 31شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 32شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 33شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 34شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 35شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 36شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 37شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 38شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...39شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...40شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...41شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...42شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 43شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 44شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 45شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 46شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...47شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 48شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...49شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...50شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...51شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 52شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 53شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...54شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...55شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 56شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...57شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 58شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...59شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 60شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...61شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 62شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 63شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...64شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...65شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 66شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...67شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...68شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 69شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...70شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...71شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 72شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 73شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...74شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...75شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...76شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 77شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 78شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...79شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...80شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...81شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 82شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...83شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...84شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...85شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...86شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 87شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 88شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 89شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...90شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...91شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...92شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...93شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...94شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 95شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 96شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 97شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 98شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...99شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 100شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...101شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 102شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 103شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 104شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 105شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 106شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 107شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 108شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...109شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...110شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...111شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...112شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 113شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 114شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...115شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...116شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 117شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...118شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 119شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...120شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 121شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...122شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...123شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 124شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 125شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 126شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 127شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 128شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 129شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 130شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 131شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟132شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 133شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 134شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 135شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 136شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...137شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 138شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 139شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...140شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 141شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 142شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 143شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...144شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 145شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 146شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 147شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...148شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...149شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 150شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...151شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 152شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 153شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...154شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 155شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...156شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 157شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 158شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 159شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 160شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...161شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...162شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...163شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...164شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...165شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...166شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...167شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 168شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟169شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 170شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 171شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 172شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 173شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...174شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...175شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 176شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 177شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 178شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...179شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 180شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 181شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 182شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...183شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 184شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 185شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 186شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 187شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 188شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 189شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 190شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 191شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 192شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 193شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 194شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...195شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 196شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 197شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 198شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 199شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 200شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 201شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 202شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...203شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...204شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...205شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...206شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ