به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ

1400عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ
می توان گفتن ز جان سختی تنم را کان سنگ
چون لب جو سخت گیرد کار هرکس را جهان
از برای آب خوردن بایدش دندان سنگ
از نصیحت چند اصلاح دل سختش کنم
همچو موج آب باشم تا به کی سوهان سنگ
یاد قزوین در دلم بگذشت و از هندوستان
شیشه ام میدان کشید و جست تا میدان سنگ
افکند تا بر بساط شیشه ی دلها سلیم
آسمان همچون فلاخن می شود قربان سنگ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 2شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 3شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...4شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...5شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 6شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 7شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...8شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 9شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 10شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...11شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 12شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...13شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 14شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...15شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 16شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 17شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...18شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...19شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 20شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 21شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 22شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 23شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...24شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...25شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 26شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 27شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 28شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 29شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 30شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 31شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 32شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 33شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 34شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...35شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...36شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...37شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...38شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 39شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 40شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 41شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 42شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...43شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 44شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...45شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...46شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...47شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 48شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 49شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...50شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...51شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 52شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...53شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 54شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...55شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 56شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...57شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 58شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 59شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...60شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...61شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 62شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...63شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...64شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 65شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...66شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...67شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 68شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 69شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...70شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...71شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...72شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 73شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 74شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...75شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...76شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...77شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 78شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...79شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...80شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...81شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...82شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 83شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 84شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 85شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...86شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...87شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...88شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...89شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...90شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 91شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 92شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 93شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 94شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...95شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 96شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...97شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 98شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 99شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 100شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 101شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 102شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 103شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 104شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...105شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...106شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...107شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...108شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 109شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 110شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...111شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...112شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 113شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...114شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 115شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...116شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 117شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...118شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...119شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 120شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 121شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 122شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 123شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 124شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 125شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 126شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 127شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟128شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 129شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 130شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 131شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 132شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...133شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 134شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 135شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...136شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 137شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 138شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 139شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...140شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 141شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 142شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 143شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...144شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...145شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 146شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...147شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 148شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 149شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...150شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 151شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...152شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 153شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 154شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 155شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 156شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...157شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...158شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...159شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...160شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...161شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...162شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...163شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 164شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟165شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 166شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 167شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 168شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 169شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...170شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...171شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 172شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 173شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 174شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...175شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 176شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 177شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 178شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...179شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 180شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 181شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 182شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 183شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 184شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 185شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 186شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 187شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 188شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 189شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 190شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...191شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 192شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 193شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 194شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 195شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 196شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 197شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 198شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...199شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...200شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...201شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...202شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ