کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غلتم
    به روی سبزه موج آب چون غلتد؟ چنان غلتم
    درین وادی که هر نقش قدم سرچشمه ی خضری ست
    به خاک از تشنگی تا چند چون ریگ روان غلتم
    غریبی آن چنان دارد مهیا برگ عیشم را
    که می افتم به روی گل اگر از آشیان غلتم
    شکسته رنگی اهل درد را سامان رعنایی ست
    چو هندو گر خودآرایی کنم بر زعفران غلتم
    به تیغ کوه چون ابر بهاری سینه می مالم
    نیم شبنم که گل بستر کنم بر روی آن غلتم
    به روی یکدگر مستان چو موج آب می غلتد
    بده پیمانه، ای ساقی، که من هم آنچنان غلتم
    سلیم از پیکرم جز داغ دل ظاهر نمی گردد
    به هر جانب که همچون قرعه زار و ناتوان غلتم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha