کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دانم
    چو گل تقریب این آشفته دستاری نمی دانم
    مکن عیبم اگر بر حال خود هرگز نپردازم
    که من می خواره ام، آیین غمخواری نمی دانم
    مرا شور جنون از راحت تجرید غافل کرد
    چو فیل مست، قدر این سبکباری نمی دانم
    گرفتم عالم از من شد، مرا عقل معاشی کو
    جهانگیری چه حاصل چون جهانداری نمی دانم
    درشتی گر به کار آید، ترا ای گوهر ارزانی
    که من چون رشته، کاری غیر همواری نمی دانم
    چنان از بی سبب آزردنم شرمنده ای از من
    که من خوی ترا ای دوست، پنداری نمی دانم!
    برای عاشق آزاری ترا عذری نمی باید
    چه خواهد شد اگر گویی که دلداری نمی دانم
    چو بلبل بس که نالیدم، ز گلزارم برون کردند
    چه می خواهد ز من این ناله و زاری نمی دانم
    سلیم از کف خریداران متاعم مفت می گیرند
    که چون یاران دیگر، من دکانداری نمی دانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha