کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    افروخت رخ از باده و بگداخته بودم
    خود را ز تماشای رخش باخته بودم
    بر دست من این شیشه که از چرخ سپردند
    از حمله ی عشقت ز کف انداخته بودم
    ناخن به جگر چند زنم، آه که عشقت
    سازی به کفم داد که ننواخته بودم
    همچون شجر طور، گل شعله برآورد
    نخلی که ز موم دل خود ساخته بودم
    در باغ نشد فرصت نظاره ی سروم
    مشغول طواف قفس فاخته بودم
    گر همچو سلیمم ز بتان چشم وفا بود
    معذور بدارید که نشناخته بودم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha