به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم

1370عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

به کوی عشق خوبان تا گذشتم
ز رفتن همچو نقش پا گذشتم
نه گل بر سر، نه خاری در کف پا
چو باد از باغ، بی پروا گذشتم
دلی بی آتش عشقت ندیدم
به افسون در رگ خارا گذشتم
به امید وصال بی وفایی
چو خورشید از سر دنیا گذشتم
سلیم از عشق خوبان حاصلی نیست
زیان دارد، ازین سودا گذشتم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 2شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 3شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 4شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...5شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 6شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...7شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...8شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...9شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 10شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 11شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...12شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...13شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 14شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...15شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 16شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...17شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 18شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...19شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 20شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 21شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...22شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...23شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 24شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...25شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...26شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 27شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...28شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...29شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 30شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 31شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...32شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...33شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...34شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 35شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 36شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...37شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...38شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...39شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 40شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...41شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...42شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...43شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...44شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 45شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 46شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 47شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...48شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...49شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...50شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...51شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...52شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 53شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 54شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 55شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 56شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...57شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 58شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...59شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 60شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 61شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 62شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 63شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 64شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 65شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 66شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...67شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...68شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...69شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...70شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 71شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 72شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...73شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...74شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 75شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...76شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 77شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...78شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 79شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...80شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...81شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 82شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 83شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 84شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 85شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 86شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 87شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 88شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 89شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟90شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 91شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 92شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 93شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 94شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...95شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 96شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 97شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...98شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 99شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 100شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 101شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...102شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 103شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 104شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 105شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...106شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...107شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 108شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...109شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 110شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 111شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...112شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 113شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...114شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 115شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 116شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 117شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 118شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...119شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...120شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...121شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...122شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...123شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...124شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...125شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 126شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟127شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 128شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 129شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 130شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 131شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...132شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...133شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 134شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 135شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 136شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...137شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 138شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 139شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 140شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...141شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 142شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 143شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 144شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 145شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 146شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 147شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 148شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 149شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 150شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 151شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 152شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...153شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 154شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 155شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 156شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 157شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 158شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 159شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 160شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...161شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...162شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...163شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...164شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ