به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای داغ

1440عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از سرم کی می رود هرگز برون سودای داغ
همچو لاله در دلم گرم است دایم جای داغ
همچو آن منعم که او زر بر سر زر می نهد
در محبت می گذارم داغ بر بالای داغ
سبزه ای هرگز ز خاک عاشقان سر برنزد
مو نمی روید ازان عضوی که باشد جای داغ
بر سر هرکس گلی دیدم در ایام بهار
در سر شوریده ی من تازه شد سودای داغ
در کمال من ندارد هیچ کس حرفی سلیم
معجز عشق است در دستم ید بیضای داغ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 2شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...3شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 4شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...5شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 6شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 7شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...8شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...9شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...10شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 11شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 12شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟13شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...14شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 15شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 16شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...17شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...18شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 19شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 20شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...21شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...22شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 23شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 24شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...25شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 26شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 27شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...28شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 29شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...30شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 31شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...32شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 33شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 34شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...35شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...36شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 37شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 38شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 39شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 40شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...41شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...42شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 43شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 44شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 45شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 46شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 47شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 48شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 49شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 50شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 51شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...52شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...53شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...54شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...55شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 56شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 57شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 58شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 59شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...60شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 61شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...62شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...63شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...64شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 65شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 66شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...67شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...68شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 69شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...70شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 71شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...72شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 73شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...74شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 75شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 76شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...77شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...78شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 79شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...80شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...81شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 82شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...83شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...84شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 85شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 86شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...87شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...88شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...89شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 90شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 91شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...92شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...93شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...94شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 95شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...96شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...97شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...98شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...99شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 100شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 101شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 102شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...103شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...104شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...105شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...106شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...107شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 108شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 109شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 110شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 111شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...112شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 113شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...114شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 115شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 116شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 117شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 118شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 119شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 120شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 121شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...122شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...123شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...124شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...125شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 126شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 127شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...128شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...129شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 130شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...131شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 132شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...133شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 134شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...135شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...136شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 137شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 138شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 139شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 140شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 141شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 142شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 143شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 144شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟145شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 146شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 147شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 148شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 149شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...150شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 151شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 152شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...153شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 154شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 155شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 156شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...157شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 158شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 159شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 160شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...161شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...162شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 163شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...164شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 165شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 166شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...167شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 168شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...169شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 170شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 171شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 172شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 173شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...174شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...175شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...176شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...177شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...178شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...179شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...180شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 181شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟182شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 183شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 184شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 185شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 186شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...187شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...188شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 189شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 190شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 191شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...192شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 193شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 194شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 195شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...196شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 197شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 198شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 199شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 200شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 201شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 202شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 203شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 204شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 205شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 206شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 207شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...208شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 209شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 210شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 211شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 212شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 213شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 214شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 215شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...216شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...217شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...218شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...219شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ