به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو زلف

1350عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو زلف
گرچه از خورشید لبریز است دامانم چو زلف
باعث زیب جمال گلرخانم همچو خال
مایه ی آرایش حسن عروسانم چو زلف
در پریشانی بود جمعیت آشفتگان
من صلاح کار خود را خوب می دانم چو زلف
نیستم آزاد از قید محبت یک نفس
خانه زاد دودمان حسن خوبانم چو زلف
هیچ کس هنگامه ی جمعیتم بر هم نزد
از سیه بختی خود دایم پریشانم چو زلف
می رود هر عضوم از آشفتگی سوی دگر
در هوای او سلیم از بس پریشانم چو زلف

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...2شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...3شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...4شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 5شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 6شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟7شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...8شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 9شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 10شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...11شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...12شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 13شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 14شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...15شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...16شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 17شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 18شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...19شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 20شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 21شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...22شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 23شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...24شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 25شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...26شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 27شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 28شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...29شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...30شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 31شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 32شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 33شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 34شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...35شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...36شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 37شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 38شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 39شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 40شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 41شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 42شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 43شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 44شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 45شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...46شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...47شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...48شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...49شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 50شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 51شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 52شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 53شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...54شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 55شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...56شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...57شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...58شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 59شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 60شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...61شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...62شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 63شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...64شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 65شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...66شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 67شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...68شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 69شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 70شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...71شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...72شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 73شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...74شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...75شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 76شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...77شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...78شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 79شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 80شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...81شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...82شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...83شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 84شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 85شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...86شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...87شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...88شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 89شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...90شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...91شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...92شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...93شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 94شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 95شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 96شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...97شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...98شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...99شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...100شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...101شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 102شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 103شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 104شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 105شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...106شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 107شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...108شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 109شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 110شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 111شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 112شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 113شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 114شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 115شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...116شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...117شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...118شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...119شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 120شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 121شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...122شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...123شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 124شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...125شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 126شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...127شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 128شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...129شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...130شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 131شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 132شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 133شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 134شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 135شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 136شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 137شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 138شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟139شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 140شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 141شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 142شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 143شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...144شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 145شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 146شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...147شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 148شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 149شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 150شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...151شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 152شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 153شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 154شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...155شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...156شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 157شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...158شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 159شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 160شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...161شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 162شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...163شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 164شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 165شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 166شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 167شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...168شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...169شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...170شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...171شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...172شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...173شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...174شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 175شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟176شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 177شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 178شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 179شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 180شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...181شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...182شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 183شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 184شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 185شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...186شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 187شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 188شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 189شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...190شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 191شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 192شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 193شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 194شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 195شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 196شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 197شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 198شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 199شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 200شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 201شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...202شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 203شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 204شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 205شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 206شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 207شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 208شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 209شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...210شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...211شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...212شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...213شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ