به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس

1430عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

راه شوقی نسپردم افسوس
خجل از پای خودم چون طاووس
همت عشق نخواهد افسر
چه کند مرغ چمن تاج خروس
چند باشیم ز تنگی جهان
زنده در گور چو شمع فانوس
نیست گلزار به سامان دلم
بس که چیدم ز لبش غنچه ی بوس
گر کنم در شب وصلش افغان
ناله ام کفر بود چون ناقوس
به فلک رفت سلیم از دل ما
مسند عشق چو تخت کاوس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 2شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 3شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...4شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...5شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...6شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 7شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...8شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...9شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 10شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...11شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 12شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 13شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 14شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...15شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 16شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 17شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 18شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 19شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...20شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...21شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 22شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 23شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 24شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 25شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...26شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 27شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...28شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 29شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 30شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...31شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...32شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 33شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 34شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 35شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 36شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...37شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 38شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...39شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 40شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...41شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 42شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...43شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 44شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...45شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 46شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 47شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...48شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...49شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...50شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 51شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 52شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟53شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...54شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 55شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 56شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...57شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...58شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 59شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 60شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...61شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...62شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 63شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 64شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...65شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 66شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 67شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...68شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 69شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...70شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 71شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...72شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 73شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 74شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...75شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...76شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 77شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 78شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 79شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 80شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...81شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...82شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 83شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 84شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 85شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 86شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 87شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 88شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 89شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 90شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 91شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...92شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...93شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...94شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...95شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 96شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 97شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 98شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 99شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...100شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 101شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...102شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...103شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...104شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 105شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 106شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...107شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...108شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 109شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...110شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 111شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...112شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 113شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...114شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 115شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 116شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...117شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...118شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 119شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...120شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...121شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 122شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...123شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...124شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 125شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 126شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...127شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...128شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...129شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 130شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 131شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...132شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...133شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...134شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 135شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...136شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...137شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...138شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...139شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 140شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 141شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 142شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...143شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...144شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...145شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...146شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...147شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 148شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 149شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 150شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 151شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...152شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 153شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...154شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 155شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 156شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 157شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 158شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 159شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 160شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 161شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...162شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...163شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...164شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...165شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 166شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 167شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...168شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...169شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 170شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...171شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 172شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...173شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 174شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...175شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...176شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 177شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 178شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 179شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 180شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 181شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 182شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 183شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 184شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟185شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 186شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 187شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 188شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 189شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...190شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 191شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 192شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...193شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 194شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 195شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 196شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...197شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 198شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 199شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 200شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...201شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...202شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 203شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...204شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 205شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 206شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...207شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 208شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...209شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 210شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 211شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 212شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 213شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...214شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...215شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...216شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...217شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...218شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...219شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...220شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 221شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟222شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 223شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 224شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 225شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 226شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...227شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...228شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 229شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 230شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 231شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...232شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 233شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 234شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 235شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...236شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 237شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 238شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 239شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 240شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 241شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 242شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 243شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 244شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 245شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 246شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 247شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...248شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 249شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 250شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 251شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 252شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 253شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 254شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 255شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...256شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...257شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...258شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...259شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ