به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط

1450عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای گل روی تو بهار نشاط
قامتت سرو جویبار نشاط
لب گل چاک شد ز خمیازه
بی تو دارد ز بس خمار نشاط
رفت فصل خزان و می آید
موسم عیش و روزگار نشاط
بلبلان را بود شب نوروز
زر گل، مایه ی قمار نشاط
شد بهار و چو غنچه مرغ چمن
مست خفته ست در کنار نشاط
گل شکفت و شراب ناب رسید
شد مهیا تمام کار نشاط
پاک سازد نسیم عشق، سلیم
زعفران را ز دل غبار نشاط

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 2شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 3شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 4شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...5شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 6شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...7شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 8شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...9شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 10شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...11شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 12شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...13شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 14شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 15شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...16شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...17شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...18شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 19شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 20شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟21شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...22شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 23شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 24شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...25شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...26شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 27شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 28شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...29شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...30شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 31شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 32شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...33شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 34شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 35شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...36شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 37شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...38شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 39شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...40شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 41شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 42شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...43شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...44شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 45شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 46شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 47شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 48شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...49شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...50شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 51شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 52شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 53شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 54شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 55شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 56شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 57شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 58شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 59شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...60شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...61شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...62شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...63شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 64شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 65شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 66شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 67شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...68شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 69شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...70شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...71شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...72شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 73شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 74شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...75شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...76شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 77شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...78شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 79شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...80شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 81شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...82شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 83شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 84شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...85شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...86شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 87شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...88شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...89شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 90شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...91شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...92شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 93شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 94شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...95شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...96شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...97شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 98شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 99شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...100شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...101شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...102شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 103شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...104شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...105شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...106شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...107شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 108شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 109شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 110شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...111شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...112شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...113شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...114شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...115شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 116شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 117شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 118شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 119شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...120شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 121شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...122شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 123شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 124شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 125شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 126شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 127شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 128شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 129شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...130شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...131شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...132شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...133شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 134شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 135شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...136شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...137شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 138شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...139شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 140شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...141شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 142شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...143شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...144شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 145شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 146شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 147شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 148شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 149شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 150شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 151شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 152شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟153شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 154شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 155شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 156شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 157شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...158شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 159شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 160شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...161شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 162شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 163شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 164شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...165شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 166شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 167شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 168شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...169شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...170شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 171شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...172شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 173شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 174شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...175شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 176شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...177شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 178شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 179شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 180شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 181شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...182شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...183شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...184شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...185شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...186شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...187شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...188شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 189شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟190شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 191شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 192شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 193شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 194شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...195شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...196شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 197شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 198شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 199شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...200شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 201شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 202شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 203شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...204شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 205شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 206شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 207شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 208شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 209شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 210شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 211شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 212شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 213شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 214شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 215شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...216شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 217شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 218شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 219شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 220شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 221شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 222شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 223شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...224شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...225شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...226شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...227شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ