به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع

1920عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع
نزدیک به مردن ز غمت دم به دم شمع
بر یاد تو چون صورت فانوس خیالند
عالم همه مشغول طواف حرم شمع
در بزم تو عزت طلبی صرفه ندارد
ااینجا سر شمع است نثار قدم شمع
بر اهل ستم خیل مکافات چو رو کرد
از خون صبا چرب شد اول علم شمع
اندیشه سلیم از غم عشق تو ندارد
پروانه به خود داده قرار ستم شمع

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...2شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 3شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...4شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 5شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...6شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 7شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...8شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 9شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 10شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...11شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...12شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...13شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 14شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 15شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟16شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...17شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 18شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 19شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...20شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...21شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 22شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 23شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...24شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...25شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 26شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 27شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...28شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 29شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 30شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...31شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 32شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...33شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 34شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...35شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 36شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 37شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...38شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...39شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 40شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 41شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 42شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 43شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...44شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...45شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 46شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 47شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 48شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 49شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 50شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 51شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 52شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 53شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 54شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...55شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...56شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...57شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...58شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 59شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 60شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 61شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 62شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...63شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 64شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...65شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...66شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...67شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 68شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 69شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...70شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...71شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 72شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...73شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 74شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...75شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 76شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...77شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 78شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 79شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...80شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...81شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 82شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...83شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...84شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 85شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...86شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...87شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 88شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 89شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...90شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...91شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...92شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 93شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 94شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...95شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...96شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...97شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 98شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...99شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...100شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...101شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...102شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 103شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 104شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 105شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...106شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...107شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...108شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...109شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...110شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 111شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 112شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 113شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 114شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...115شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 116شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...117شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 118شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 119شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 120شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 121شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 122شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 123شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 124شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...125شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...126شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...127شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...128شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 129شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 130شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...131شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...132شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 133شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...134شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 135شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...136شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 137شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...138شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...139شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 140شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 141شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 142شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 143شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 144شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 145شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 146شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 147شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟148شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 149شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 150شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 151شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 152شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...153شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 154شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 155شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...156شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 157شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 158شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 159شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...160شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 161شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 162شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 163شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...164شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...165شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 166شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...167شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 168شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 169شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...170شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 171شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...172شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 173شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 174شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 175شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 176شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...177شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...178شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...179شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...180شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...181شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...182شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...183شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 184شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟185شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 186شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 187شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 188شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 189شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...190شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...191شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 192شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 193شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 194شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...195شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 196شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 197شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 198شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...199شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 200شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 201شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 202شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 203شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 204شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 205شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 206شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 207شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 208شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 209شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 210شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...211شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 212شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 213شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 214شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 215شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 216شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 217شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 218شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...219شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...220شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...221شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...222شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ