به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ

1410عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

زده گل دست بر دامان حافظ
خورد بلبل قسم بر جان حافظ
کند از شعله ی آواز خود گرم
دف خورشید را دستان حافظ
ز مستی چون کشد گلبانگ در باغ
شود مرغ چمن قربان حافظ
زره را حلقه ی دف کرد داود
چو برگردید از میدان حافظ
ز شورانگیزی رنگین غزل ها
لب حافظ بود دیوان حافظ
چو گل در دف جلاجل گشته خاموش
سلیم از حیرت الحان حافظ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...2شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 3شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...4شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 5شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...6شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 7شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...8شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 9شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...10شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 11شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 12شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...13شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...14شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...15شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 16شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 17شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟18شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...19شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 20شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 21شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...22شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...23شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 24شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 25شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...26شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...27شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 28شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 29شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...30شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 31شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 32شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...33شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 34شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...35شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 36شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...37شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 38شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 39شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...40شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...41شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 42شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 43شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 44شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 45شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...46شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...47شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 48شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 49شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 50شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 51شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 52شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 53شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 54شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 55شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 56شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...57شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...58شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...59شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...60شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 61شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 62شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 63شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 64شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...65شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 66شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...67شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...68شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...69شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 70شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 71شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...72شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...73شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 74شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...75شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 76شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...77شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 78شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...79شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 80شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 81شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...82شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...83شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 84شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...85شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...86شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 87شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...88شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...89شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 90شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 91شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...92شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...93شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...94شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 95شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 96شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...97شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...98شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...99شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 100شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...101شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...102شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...103شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...104شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 105شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 106شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 107شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...108شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...109شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...110شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...111شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...112شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 113شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 114شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 115شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 116شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...117شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 118شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...119شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 120شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 121شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 122شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 123شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 124شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 125شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 126شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...127شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...128شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...129شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...130شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 131شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 132شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...133شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...134شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 135شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...136شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 137شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...138شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 139شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...140شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...141شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 142شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 143شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 144شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 145شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 146شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 147شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 148شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 149شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟150شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 151شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 152شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 153شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 154شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...155شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 156شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 157شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...158شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 159شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 160شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 161شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...162شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 163شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 164شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 165شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...166شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...167شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 168شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...169شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 170شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 171شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...172شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 173شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...174شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 175شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 176شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 177شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 178شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...179شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...180شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...181شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...182شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...183شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...184شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...185شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 186شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟187شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 188شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 189شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 190شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 191شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...192شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...193شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 194شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 195شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 196شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...197شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 198شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 199شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 200شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...201شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 202شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 203شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 204شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 205شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 206شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 207شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 208شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 209شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 210شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 211شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 212شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...213شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 214شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 215شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 216شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 217شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 218شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 219شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 220شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...221شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...222شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...223شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...224شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ