به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس

2000عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای خوش آن سروری که از ناموس
چتردار خود است چون طاووس
عار آید ز لاف، مردان را
پر ندیده کسی به تاج خروس
پاسبان خودند آگاهان
هم چراغ است لاله، هم فانوس
باز ذوق هوای ابر آورد
بط می را به جلوه چون طاووس
رغبت طبع را برانگیزد
گردن شیشه، همچو ساق عروس
عشق باشد سلیم در دل من
باده در شیشه، شمع در فانوس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...2شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 3شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 4شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 5شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 6شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...7شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...8شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...9شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 10شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...11شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...12شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 13شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...14شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 15شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 16شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 17شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...18شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 19شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 20شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 21شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 22شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...23شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...24شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 25شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 26شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 27شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 28شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...29شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 30شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...31شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 32شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 33شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...34شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...35شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 36شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 37شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 38شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 39شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...40شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 41شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...42شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 43شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...44شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 45شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...46شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 47شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...48شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 49شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 50شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...51شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...52شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...53شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 54شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 55شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟56شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...57شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 58شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 59شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...60شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...61شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 62شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 63شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...64شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...65شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 66شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 67شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...68شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 69شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 70شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...71شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 72شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...73شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 74شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...75شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 76شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 77شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...78شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...79شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 80شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 81شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 82شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 83شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...84شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...85شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 86شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 87شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 88شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 89شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 90شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 91شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 92شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 93شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 94شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...95شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...96شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...97شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...98شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 99شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 100شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 101شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 102شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...103شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 104شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...105شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...106شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...107شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 108شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 109شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...110شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...111شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 112شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...113شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 114شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...115شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 116شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...117شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 118شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 119شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...120شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...121شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 122شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...123شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...124شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 125شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...126شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...127شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 128شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 129شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...130شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...131شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...132شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 133شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 134شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...135شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...136شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...137شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 138شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...139شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...140شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...141شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...142شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 143شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 144شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 145شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...146شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...147شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...148شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...149شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...150شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 151شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 152شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 153شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 154شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...155شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 156شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...157شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 158شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 159شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 160شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 161شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 162شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 163شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 164شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...165شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...166شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...167شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...168شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 169شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 170شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...171شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...172شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 173شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...174شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 175شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...176شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 177شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...178شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...179شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 180شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 181شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 182شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 183شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 184شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 185شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 186شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 187شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟188شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 189شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 190شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 191شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 192شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...193شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 194شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 195شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...196شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 197شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 198شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 199شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...200شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 201شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 202شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 203شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...204شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...205شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 206شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...207شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 208شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 209شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...210شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 211شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...212شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 213شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 214شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 215شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 216شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...217شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...218شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...219شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...220شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...221شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...222شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...223شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 224شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟225شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 226شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 227شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 228شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 229شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...230شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...231شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 232شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 233شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 234شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...235شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 236شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 237شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 238شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...239شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 240شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 241شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 242شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 243شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 244شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 245شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 246شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 247شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 248شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 249شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 250شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...251شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 252شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 253شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 254شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 255شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 256شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 257شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 258شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...259شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...260شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...261شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...262شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ