به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامانی و بس

1940عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چون گلم از جامه بر تن مانده دامانی و بس
همچو تصویرم ز پیراهن گریبانی و بس
توشه ای در راه شوق او مرا همراه نیست
در بغل از داغ دل دارم نمکدانی و بس
از سر عالم گذشتم همچو خورشید ای فلک
چون مه نو از تو می خواهم لب نانی و بس
مستی ام نگذاشت تا علم دگر حاصل کنم
همچو بلبل خوانده ام درس گلستانی و بس
بس که از سرگشتگی ها رفته ام در خود فرو
مانده چون گرداب از اعضایم گریبانی و بس
از خیال روزگار رفته روز و شب سلیم
در نظر دارم همین خواب پریشانی و بس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...2شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...3شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 4شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 5شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 6شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 7شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...8شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...9شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...10شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 11شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...12شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...13شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 14شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...15شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 16شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 17شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 18شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...19شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 20شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 21شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 22شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 23شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...24شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...25شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 26شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 27شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 28شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 29شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...30شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 31شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...32شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 33شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 34شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...35شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...36شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 37شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 38شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 39شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 40شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...41شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 42شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...43شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 44شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...45شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 46شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...47شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 48شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...49شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 50شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 51شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...52شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...53شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...54شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 55شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 56شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟57شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...58شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 59شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 60شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...61شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...62شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 63شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 64شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...65شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...66شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 67شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 68شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...69شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 70شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 71شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...72شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 73شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...74شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 75شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...76شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 77شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 78شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...79شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...80شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 81شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 82شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 83شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 84شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...85شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...86شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 87شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 88شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 89شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 90شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 91شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 92شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 93شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 94شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 95شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...96شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...97شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...98شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...99شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 100شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 101شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 102شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 103شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...104شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 105شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...106شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...107شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...108شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 109شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 110شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...111شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...112شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 113شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...114شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 115شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...116شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 117شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...118شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 119شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 120شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...121شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...122شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 123شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...124شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...125شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 126شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...127شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...128شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 129شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 130شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...131شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...132شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...133شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 134شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 135شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...136شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...137شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...138شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 139شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...140شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...141شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...142شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...143شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 144شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 145شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 146شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...147شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...148شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...149شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...150شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...151شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 152شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 153شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 154شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 155شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...156شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 157شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...158شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 159شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 160شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 161شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 162شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 163شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 164شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 165شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...166شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...167شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...168شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...169شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 170شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 171شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...172شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...173شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 174شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...175شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 176شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...177شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 178شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...179شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...180شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 181شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 182شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 183شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 184شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 185شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 186شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 187شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 188شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟189شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 190شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 191شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 192شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 193شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...194شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 195شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 196شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...197شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 198شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 199شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 200شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...201شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 202شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 203شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 204شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...205شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...206شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 207شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...208شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 209شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 210شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...211شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 212شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...213شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 214شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 215شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 216شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 217شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...218شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...219شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...220شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...221شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...222شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...223شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...224شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 225شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟226شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 227شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 228شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 229شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 230شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...231شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...232شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 233شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 234شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 235شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...236شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 237شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 238شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 239شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...240شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 241شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 242شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 243شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 244شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 245شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 246شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 247شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 248شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 249شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 250شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 251شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...252شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 253شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 254شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 255شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 256شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 257شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 258شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 259شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...260شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...261شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...262شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...263شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ