به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود

1210عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود
چه عهدها که ازین دلشکن شکسته شود
نصیب بود که چون شیشه، توبه را عمری
نگاه دارم و در این چمن شکسته شود
طلسم چرخ که عالم درو گرفتارند
امید هست که در دست من شکسته شود
به کودکی چو پدر دید طالعم را، گفت
چه تیشه ها که ازین کوهکن شکسته شود
ز ذکر توبه خموشم، که این سخن دایم
چو حرف لال، مرا در دهن شکسته شود
سلیم، حرف خزان در چمن بلندمگوی
مباد رنگ گل از این سخن شکسته شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...2شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 3شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 4شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 5شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 6شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 7شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 8شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...9شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...10شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...11شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 12شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 13شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...14شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...15شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...16شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...17شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 18شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 19شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 20شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...21شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 22شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...23شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...24شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...25شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 26شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 27شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...28شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 29شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...30شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 31شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...32شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...33شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 34شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...35شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 36شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 37شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...38شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 39شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...40شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 41شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 42شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 43شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...44شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...45شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 46شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 47شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...48شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 49شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...50شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 51شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 52شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...53شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 54شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 55شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 56شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 57شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 58شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 59شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 60شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 61شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 62شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...63شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 64شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 65شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 66شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 67شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...68شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...69شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...70شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 71شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 72شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 73شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 74شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 75شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...76شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...77شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 78شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 79شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...80شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 81شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...82شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 83شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 84شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 85شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 86شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 87شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...88شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 89شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...90شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...91شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 92شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 93شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 94شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 95شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 96شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 97شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 98شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 99شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...100شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...101شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 102شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 103شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 104شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 105شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...106شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 107شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 108شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...109شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 110شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...111شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...112شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 113شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 114شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 115شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 116شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...117شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...118شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...119شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 120شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...121شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...122شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 123شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...124شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 125شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 126شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 127شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...128شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 129شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 130شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 131شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 132شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...133شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...134شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 135شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 136شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 137شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 138شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...139شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 140شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...141شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 142شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 143شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...144شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...145شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 146شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 147شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 148شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 149شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...150شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 151شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...152شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 153شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...154شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 155شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...156شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 157شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...158شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 159شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 160شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...161شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...162شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...163شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 164شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 165شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟166شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...167شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 168شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 169شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...170شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...171شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 172شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 173شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...174شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...175شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 176شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 177شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...178شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 179شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 180شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...181شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 182شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...183شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 184شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...185شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 186شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 187شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...188شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...189شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 190شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 191شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 192شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 193شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...194شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...195شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 196شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 197شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 198شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 199شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 200شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 201شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 202شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 203شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 204شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...205شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...206شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...207شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...208شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 209شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 210شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 211شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 212شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...213شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 214شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...215شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...216شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...217شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 218شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 219شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...220شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...221شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 222شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...223شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 224شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...225شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 226شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...227شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 228شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 229شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...230شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...231شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 232شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...233شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...234شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 235شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...236شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...237شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 238شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 239شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...240شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...241شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...242شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 243شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 244شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...245شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...246شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...247شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 248شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...249شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...250شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...251شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...252شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 253شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 254شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 255شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...256شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...257شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...258شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...259شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...260شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 261شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 262شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 263شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 264شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...265شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 266شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...267شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 268شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 269شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 270شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 271شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 272شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 273شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 274شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...275شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...276شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...277شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...278شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 279شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 280شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...281شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...282شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 283شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...284شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 285شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...286شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 287شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...288شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...289شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 290شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 291شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 292شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 293شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 294شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 295شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 296شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 297شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟298شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 299شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 300شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 301شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 302شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...303شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 304شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 305شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...306شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 307شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 308شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 309شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...310شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 311شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 312شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 313شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...314شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...315شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 316شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...317شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 318شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 319شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...320شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 321شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...322شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 323شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 324شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 325شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 326شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...327شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...328شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...329شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...330شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...331شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...332شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...333شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 334شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟335شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 336شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 337شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 338شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 339شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...340شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...341شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 342شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 343شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 344شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...345شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 346شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 347شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 348شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...349شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 350شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 351شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 352شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 353شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 354شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 355شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 356شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 357شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 358شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 359شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 360شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...361شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 362شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 363شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 364شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 365شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 366شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 367شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 368شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...369شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...370شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...371شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...372شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ