کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر
    آفرین گویند بر هم زخم تیر یکدگر
    دل ز فریاد دل آید سوی زلف از کاکلش
    شبروان یابند هم را از صفیر یکدگر
    دست در دست سبو دارم که در این روزگار
    هم مگر باشند مستان دستگیر یکدگر
    گر لبانش الفتی دارند با هم، دور نیست
    خورده اند ایام طفلی هر دو شیر یکدگر
    من زنم بر شیخ طعن، اهل ریا بر می فروش
    ناسزا تا کی توان گفتن به پیر یکدگر؟
    تنگدستان راچه حاجت درد دل گفتن سلیم
    راز هم خوانند از نقش حصیر یکدگر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha