کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سری دارم چو مغزش در میان درد
    ولی همچون گره بسته در آن درد
    هما دارد، شنیدم، استخوان درد
    من رنجور هم دارم همان درد
    کنم دریوزه ی درد از دل خویش
    ندارم بر کسی دیگر گمان درد
    چرا نالد کسی کو با طبیبان
    تواند گفت من دارم فلان درد
    به بیدردی تو خو کردی، وگرنه
    فتاده از زمین تا آسمان درد
    اگر یک عقده از کارم گشاید
    نخواهد کرد دست آسمان درد
    به عشق از بس سر من خورد بر سنگ
    کند دایم چو پای رهروان درد
    ز تأثیر هوای نفس، هرگز
    هما فارغ نشد از استخوان درد
    سلیم از مصر، یوسف سوی کنعان
    فرستد کاروان در کاروان درد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha