به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند

1910عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند
طفلان چه بزرگانه مرا نام نهادند
در پای خمم ناف به طفلی چو بریدند
دردی کش میخانه مرا نام نهادند
من طالع چوب گل و زنجیر ندارم
احباب، چه دیوانه مرا نام نهادند؟
نه نام چراغی به جهان بود، نه شمعی
آن روز که پروانه مرا نام نهادند
نامم کسی از هیچ زبانی نشنیده ست
افلاک چه بیگانه مرا نام نهادند
ایام، فلاطون جهان داد خطابم
فریاد که طفلانه مرا نام نهادند
دادند گهی برگ گل و لاله خطابم
گاهی پر پروانه مرا نام نهادند
از خال لب او شدم آواره ی عالم
عنقا، پی این دانه مرا نام نهادند
در زلف تو- آن کوچه ی زنجیرفروشان-
عمری ست که دیوانه مرا نام نهادند
بخت از پی معموری من بود سلیما
آن روز که ویرانه مرا نام نهادند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 2شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 3شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 4شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 5شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 6شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...7شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 8شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...9شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...10شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 11شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 12شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 13شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 14شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 15شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 16شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 17شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 18شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...19شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...20شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 21شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 22شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 23شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 24شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...25شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 26شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 27شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...28شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 29شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...30شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...31شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 32شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 33شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 34شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 35شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...36شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...37شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...38شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 39شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...40شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...41شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 42شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...43شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 44شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 45شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 46شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...47شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 48شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 49شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 50شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 51شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...52شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...53شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 54شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 55شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 56شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 57شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...58شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 59شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...60شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 61شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 62شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...63شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...64شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 65شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 66شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 67شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 68شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...69شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 70شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...71شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 72شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...73شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 74شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...75شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 76شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...77شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 78شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 79شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...80شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...81شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...82شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 83شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 84شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟85شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...86شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 87شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 88شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...89شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...90شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 91شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 92شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...93شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...94شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 95شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 96شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...97شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 98شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 99شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...100شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 101شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...102شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 103شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...104شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 105شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 106شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...107شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...108شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 109شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 110شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 111شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 112شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...113شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...114شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 115شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 116شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 117شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 118شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 119شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 120شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 121شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 122شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 123شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...124شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...125شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...126شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...127شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 128شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 129شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 130شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 131شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...132شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 133شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...134شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...135شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...136شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 137شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 138شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...139شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...140شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 141شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...142شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 143شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...144شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 145شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...146شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 147شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 148شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...149شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...150شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 151شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...152شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...153شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 154شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...155شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...156شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 157شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 158شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...159شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...160شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...161شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 162شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 163شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...164شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...165شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...166شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 167شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...168شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...169شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...170شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...171شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 172شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 173شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 174شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...175شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...176شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...177شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...178شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...179شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 180شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 181شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 182شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 183شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...184شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 185شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...186شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 187شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 188شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 189شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 190شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 191شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 192شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 193شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...194شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...195شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...196شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...197شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 198شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 199شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...200شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...201شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 202شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...203شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 204شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...205شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 206شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...207شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...208شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 209شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 210شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 211شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 212شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 213شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 214شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 215شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 216شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟217شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 218شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 219شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 220شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 221شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...222شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 223شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 224شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...225شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 226شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 227شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 228شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...229شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 230شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 231شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 232شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...233شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...234شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 235شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...236شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 237شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 238شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...239شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 240شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...241شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 242شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 243شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 244شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 245شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...246شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...247شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...248شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...249شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...250شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...251شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...252شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 253شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟254شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 255شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 256شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 257شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 258شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...259شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...260شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 261شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 262شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 263شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...264شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 265شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 266شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 267شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...268شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 269شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 270شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 271شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 272شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 273شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 274شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 275شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 276شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 277شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 278شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 279شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...280شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 281شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 282شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 283شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 284شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 285شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 286شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 287شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...288شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...289شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...290شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...291شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ